مقالات سیاست
 
اینجا همه چی درهمه
از بودن در این وب سایت لذت ببرید دوستان عزیز
 
چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:سیاست,مقالات سیاست,تحقیق سیاست,مقاله سیاست,, :: 21:15 ::  نويسنده : amir


1- ارزیابی تأثیر سنت تفکر فقهی بر امام خمینی (ره) در تأسیس دولت جمهوری اسلامی (نتایج در سیاست خارجی).
2- دستاوردهای عملی سنت فقاهت شیعی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
از دیگر سو می‌توان به تأثیر شرایط و اقتضائات دورة مدرن بر تفکرات امام خمینی در نیل شان به ضرورت تأسیس دولت نیز پرداخت:
3- بررسی عناصر مدرن در فکر تأسیس دولت نزد امام خمینی (ره): نتایج ناگزیر در سیاست خارجی
هر چند اراده تأسیس نظام جمهوری اسلامی در فضای تقید به ترجیحات ایدئولوژیکی و نظری شکل نگرفت، ولی با این حال واقعیت آن است تاریخ جمهوری اسلامی، پس از تأسیس تاریخ کشاکش‌ها بین ترجیحات ایدئولوژیکی (اولویت‌های فکری – فلسفی) و ترجیحات کمابیش مبتنی بر عقل سلیم بود: انقلاب اسلامی در ابتدا از گفتمان انقلابی – سوسیالیستی برای تبلور بخشیدن به خود یا نمایش قدرت انقلابی خود استفاده کرده بود و سپس تدریجاً برای اثبات ظرفیت‌های امروزی خود به گفتمان فردگرایانه لیبرالی متوسل شد... . روشن است که گفتمانی برای آغاز انقلاب، نمی‌توانست گفتمانی برای تداوم آن باشد. گفتمان تداوم نیز می‌تواند تنوعات و مراحل تاریخی مختلفی داشته باشد:
4- مراحل اندیشه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و دوره بندی تحلیلی آن
تاریخ جدید ایران علاوه بر انواع کشاکش‌ها، روندهای امتزاج و همگرایی را هم نشان می‌دهد. از آن جمله، تاریخ پیوند مجدد تشیع و ایران است. در دوران آغازین انقلاب، انحصار پرداختن به ملیت ایرانی و ارزش‌های آن در دست انقلابیون نبود و عمدتاً در انحصار جبهه ملی قرار داشت و انقلابیون در قید یک جهانگرایی بسیط و غیر اندیشیده محبوس بودند. اما تدریجاً این واقعیت دگرگون شد و دوران نزدیکی انقلابیون با اندیشه ملیت ایرانی آغاز گردید و زدن تبصره‌های پیاپی بر ارزش ایرانی بودن تعدیل شد:
5- وحدت مذهب و ملیت در تفکر سیاست خارجی ایران: تجربه‌ها، امکانات و چشم‌اندازها
در عین حال جمهوری اسلامی تعهدات اخلاقی مؤکدی برای دفاع از ملت‌های مظلوم دارد؛ این یک دستور اکید قرآنی نیز هست. در سطح نظری چگونه می‌توان دولتی کاملاً ایرانی بود و در عین حال کاملاً به یک بین‌الملل‌گرایی اسلامی متعهد بود. آیا تناقضی وجود دارد؟ چگونه می‌توان به خوبی ایرانی و به خوبی جهانی بود؟
6- جایگاه ایده‌ناسیونالیزم ایرانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
7- سیاست خارجی جمهوری اسلامی: مواجهه با نظریه‌ها و واقعیت‌های جهان‌گرایی
8- مستقل از این یا آن دولت نظریة ایرانی سیاست خارجی چیست؟
ابعاد و عناصر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در خلاء پدید نیامد و به میزانی، هم حاصل نوجویی‌ها و هم تداوم سنت‌های فرهنگی و فکری است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه مناسباتی با فرهنگ و هنجارهای تاریخ ایران دارد؟
9- سیاست خارجی جمهوری اسلامی: عرصه‌های گسست از و پیوست با فرهنگ ایرانی
(زمینه‌ها و آرمان‌ها)
ظهور انقلاب ایران و تأسیس جمهوری آن به باروری توأمان خشم وامید و ستایش و ستیزش منجر شد. خشم و ستیز، آری، تا اندازه زیادی به عملکردهای خارجی نظام جمهوری اسلامی ارجاع داشته است. اما آیا جنبه‌هایی از ستیزش با جمهوری اسلامی وجود دارد که حاصل رفتارهای خارجی این دولت نباشد بلکه به ذتیات آن ارجاع داشته باشد؟ می‌توان به تفکیک این ابعاد پرادخت:
10- ابعاد آنتاگونیستی و آگونیستی در روابط ایران و‌آمریکا
آیا خصومت ماندگار و زاینده در روابط ایران و اسرائیل امری بیشتر ذاتی است یا به حوزه رفتارها، برداشت‌ها و سوء تفاهمات ارجاع دارد؟ آیا تفاهم ممکن است؟ موانع، وجودی است یا حدودی؟
11- بازاندیشی در ابعاد و ریشه‌های روابط خصمانه ایران واسرائیل
سخنان بزرگ متعلق به متفکران بزرگ است. جمهوری اسلامی مروج این عقیده در جهان است که ملت‌ها حق دارند بخواهند به شیوه خود خوشبخت باشند و الگوهای سعادت را در درون فرهنگ خود بکاوند. متفکران کلاسیک بزرگی نیز این ایده را ترویج می‌کنند وآن را غنی می‌سازند. بزرگان تفکر چه ارمغان‌هایی برای اندیشه سیاست خارجی ایران دارند؟
12- یوهان گئورگ هامان: استدلال علیه جهانی‌گرایی روشنگری
13- یوهان گوتفرید هردر و فردیت‌های ملی (مورد ایران
14- چارلز تیلور و فردیت‌های ملی (مورد ایران)
سیاست خارجی‌ها ابعاد قانونی، حقوقی و سازمانی پراهمیتی دارند که نمی‌توان به آنها بی‌توجه بود در این میان قانون اساسی شایان توجه بیشتری است. مخصوصاص در همة قوانین اساسی فرض اساسی این است که باید روؤس سیاست خارجی یک کشور را مشخص کرد و از آن به بعد، رفتارهای خارجی دولت باید در همان چارچوب‌های مشخص شده و ذیل همان روؤس انجام پذیرد. نقش قانون اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه بوده و چه می‌تواند باشد؟ ظرفیت‌های انعطاف در قانون اساسی تا چه حد است؟
15- واکاوی رابطه سیاست خارجی جمهوری اسلامی با قانون اسلامی جمهوری اسلامی
مسایل حقوقی خارج از نظام جمهوری اسلامی نیز کم اهمیت نیست. نافذترین و جدی‌ترین مقوله حقوقی خارج از نظام جمهوری اسلامی اندیشه و عمل حقوق بشر است.
16- سیاست خارجی جمهوری اسلامی و مقوله حقوق بشر:‌نگرشی بر تعارضات، همسویی‌ها و امکانات آتی
هر سیاست خارجی تحولات بزرگ و ماندگاری را در تاریخ خود تجربه می‌کند و با آن روابطی اساسی برقرار می‌نماید. می‌توان به این اندیشید که فرضاً چه نتایج و تأثیرات متقابلی از سوی سند چشم‌انداز 20 ساله و رفتارهای معمول در سیاست خارجی و دیپلماسی ایران بر یکدیگر گذارده می‌شود و چه چشم‌اندازی در آینده قابل تصور است. جنگ تحمیلی نیز از زمره تحولات اساسی و ماندگار است که جمهوری اسلامی تقریباً هیچ گاه در آینده از چنبرة نتایج آن آزاد نخواهد شد.
17- امکانات و نتایج اجـرای سنــد چشـم‌انداز 20 سالـه در گسترة سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران
18- نتایج ماندگار جنگ تحمیلی بر شرایط سیاست جمهوری اسلامی ایران: مباحث استراتژیک، برداشت‌ها، رقابت‌ها، نتایج اقتصادی، ...
موضوعات گروه مبانی لزوماَ فقط به آنچه رفت محدود نمی‌شود، می‌تواند به موضوعات دیگری نیز شمول یابد. از آن جمله است:
19- قدرت ملی: ابعاد و راه‌های افزایش آن
20- جغرافیا و متغیرهای جغرافیایی در سیاست خارجی ایران
21- فرآیند تصمیم‌گیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
22- تأثیر نیروهای داخلی بر سوی‌گیری‌های سیاست خارجی و متقابلاً، تأثیر تحولات خارجی بر رفتارها و برداشت‌های ذهنی نیروهای داخلی: امکانات و آسیب‌شناسی‌ها.
23 – قدرت نرم چیست و دارای چه حوزه‌هایی است و با آن حوزه‌ها چگونه می‌توان کار کرد؟
24- نحوه بهره‌برداری از N.G.Oها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی

مقالات سیاست خارجی توسعه‌گرا
خلاصه
پیشگفتار

سند چشم‌انداز گامی نوین در طراحی و پیشبرد اهداف ملی به شمار می‌آید. این سند برای نخستین ‌بار استراتژی کلان کشور را ترسیم نموده و چهره‌ای از جایگاه ایران را در سال 1404 نشان داده است. با ریزبینی در درونمایة سند چشم‌انداز و عبارت، «ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه نخست علمی، اقتصادی و فن آوری در منطقه»، می‌توان دریافت که در این سند، توسعه در جایگاه یکی از اهداف اصلی قرار داده شده است. به بیان دیگر، براساس سند چشم‌انداز، توسعة دانش، اقتصاد و فناوری به‌عنوان «گزینة استراتژیک» کشور تلقی شده است، انتخابی که تمامی منابع باید برای به ثمر نشستن راستین آن بسیج گردد. اما نکتة اساسی آن است که چنین هدفی برای تحقق عینی نیازمند ترجمه شدن به سیاست‌ها و استراتژی‌های مناسب است. به بیان دیگر اگر سلسله مراتب منطقی تبدیل یک اندیشه به واقعیت عینی را دربر گیرندة سه مرحله هدف، سیاست و استراتژی بدانیم، اهمیت مراحل سیاست‌گذاری، طراحی و اجرای استراتژی‌های مناسب به گونه‌ای بهتر روشن می‌گردد. در واقع، بدون ترجمة اهداف به استراتژی و سیاست‌های متناسب، امکان تحقق آنها وجود نخواهد داشت. بنابراین دستیابی به هدف کانونی سند چشم‌انداز، نیازمند طراحی و اجرای سیاست‌های متناسب در هر دو حوزه سیاست داخلی و خارجی است. ناگفته پیداست که حوزة سیاست خارجی به‌عنوان حلقة وصل یک کشور به عرصة بین‌المللی از اهمیت بسیار بالایی برای دستیابی به این هدف برخوردار است. نقش این حوزه هنگامی روشن‌تر می‌گردد که توجه داشته باشیم توسع? پیش چشم سند چشم‌انداز، توسعه‌ای برون‌گرا و در تعامل با محیط بین‌المللی است. اهمیت این حوزه را از سه زاویة کلی می‌توان تبیین نمود:

1. جذب منابع بین‌المللی برای توسعه‌:

تاریخ توسعه در دوران پس از جنگ دوم جهانی به روشنی گواه آن است که یک کشور هرچند به لحاظ داخلی غنی باشد، توانایی تأمین تمامی منابع مورد نیاز خود را در روند توسعه ندارد. ازاین‌رو به ناگزیر باید بخشی از این منابع را از محیط بین‌المللی به‌دست آورد. اهمیت این امر از آنجا ناشی می‌شود که در نتیجه فرایند جهانی شدن، منابع بین‌المللی توسعه‌ای نقش اساسی در رشد و پیشرفت یک کشور پیدا کرده‌اند. از این نظر، سیاست خارجی دولت‌ها و نوع تعامل آنها با سایر کشورها می‌تواند نقش مهمی در جذب این منابع بازی کند.

2. ایجاد و حفظ ثبات در محیط امنیتی:

کشوری که پیشبرد توسعه را گزین? استراتژیک خود قرار می‌دهد، نیازمند محیط امنیتی با ثبات است، زیرا میان ثبات و امکان پیشبرد توسعه رابطة مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد. اگر آشوب و ناآرامی روند چیره در محیط امنیتی بازیگر باشد، طبیعی است که بخش اصلی زمان و توان آن بازیگر برای رویارویی با تهدیدات محیطی از دست می‌رود و فرصتی برای پیشبرد توسعه باقی نمی‌ماند.

3. تصویر‌سازی یک کشور به‌عنوان فرصت جمعی:

سومین کارکرد پراهمیت سیاست خارجی در دستیابی به اهداف توسعه‌ای یک کشور تصویر‌سازی آن به‌عنوان فرصتی جمعی است، به گونه‌ای که نخست، رشد و توسعة آن تهدیدی برای دیگران نباشد و دوم، بیشتر آنها این روند را فرصتی برای خود ببینند. طبیعی است مادامی که تصویر یک کشور در عرصه بین‌المللی چونان تهدیدی جلوه کند، نه تنها این کشور نمی‌تواند از امکانات و فرصت‌های این عرصه بهره گیرد، بلکه این امکانات برای رویارویی و سدتراشی در مسیر توسعه آن بسیج می‌گردد.

بر این مبنا می‌توان گفت طراحی و اجرای سیاست خارجی متناسب با هدف کانونی سند چشم‌انداز، نقشی بسیار اساسی، در دستیابی به آن بازی می‌کند. سیاست خارجی متناسب با این هدف را با توجه به موارد یاد شده می‌توان سیاست خارجی «توسعه‌گرا» نام نهاد. سیاست خارجی توسعه‌گرا همان گونه که از نام آن بر‌می‌آید، رسالت اصلی خود را زمینه‌سازی برای تحقق فرایند توسعة پایدار، تعریف می‌کند. به بیان دیگر، چنین سیاستی، به راستی، یکی از ابزارهای اصلی دولت توسعه‌گرا برای به‌دست آوردن بخشی از اهداف خود به شمار می‌رود. در سیاست خارجی توسعه‌گرا اصل بر همکاری و هماهنگی در عرصة روابط بین‌الملل است. البته اصالت یافتن همکاری در این سیاست، همان‌طور که از تنش و رویارویی با نظام بین‌الملل پرهیز می‌کند، به معنای وادادگی و پذیرش وضع موجود در عرصة بین‌المللی نیست، بلکه با استفاده از قواعد بین‌المللی و با ایجاد اجماع و به‌گونه‌ای هدفمند، با کشورهای همسو و در راستای منافع و اهداف کشور گام برمی‌دارد. روشن است که مفهوم سیاست خارجی توسعه‌گرا برای عینیت یافتن، در وهلة اول نیازمند تبیین نظری، استراتژیک و دیپلماتیک و ریزبینی است تا از توان انسجام بخشی به رفتار و گفتار در سیاست خارجی کشور برخوردار گردد. از این روی، گروه پژوهشی سیاست خارجی پژوهشکد? تحقیقات استراتژیک با برپایی همایش ملی چشم‌انداز بیست ساله و الزامات سیاست خارجی توسعه‌گرا، تلاش نمود با ایجاد زمین? هم‌اندیشی پیرامون سیاست خارجی توسعه‌گرا و راهبرد تعامل سازنده، گام نخست را برای افاده این معنا بردارد.

در این راستا پس از فراخوان عمومی جهت برپایی کنفرانس، تعداد قابل توجهی مقالات علمی دریافت گردید. شورای علمی کنفرانس نیز پس از ارزیابی مقالات دریافتی، تعدادی از آنها را واجد شرایط لازم برای ارائه در کنفرانس و چاپ تشخیص داد. مجموعه مقالات حاضر که پس از ارائه در کنفرانس و لحاظ شدن نظرات شرکت‌کنندگان، به کوشش جناب آقای دکتر سید مسعود موسوی شفایی، گردآوری، بازخوانی، ویرایش و تدوین شده است،‌تحت عنوان «سیاست خارجی توسعه‌گرا» در پنج بخش «سخنرانی‌های افتتاحیه»، «مبانی نظری»، «الزامات داخلی»، «الزامات منطقه‌ای و بین‌المللی» و «الگوهایی برای سیاست خارجی توسعه‌گرا» تقدیم حضور می‌شود. 

 

رابطهء ادبیات با سیاست 

- برخی مقولات، در عین حال که بسیار بدیهی و روشن بنظر می رسند، از پیچیدگیهایی برخوردارند، که این بغرنجی ها، عموما ناشی از خلط مبحثی ست که بسیار کهنه است و آنچنان در جان این مباحث نشسته، که تفکیک و تمیز و تشخیص خلوص هر مقوله را بسیار مشکل می کند. از جمله اینکه، هر گاه صحبت از رابطه ادبیات با سیاست می شود، بلافاصله، در ذهن بسیاری از مخاطبان؛ این ذهنیت شکل می گیرد که منظور از سیاست، علم سیاست، به عنوان مقوله ای تخصصی و فنی است، یا آنچه آنان بشکل روزمره و در ارتباط با حکومتهایشان و احزاب و گروهها و عقایدشان، برخورد دارند! یا از طرف دیگر، وقتی صحبت از ادبیات می شود، منظور، بیان فنی معنویت و اخلاق انسانی، در گذر از مفهوم زندگی و خود زندگی ست.

 این نوع نگاه، اگرچه در یک بیان تخصصی، کاملا صحیح و قابل درک است، اما در نظام مند کردن ِ مفاهیم ( در قالب سیستم ریختن و طبقه بندی کردن )، علاوه بر اینکه کمکی به درک رابطهء بین ادبیات و سیاست نمی کند، که به دلیل نگاه تجریدی ( و استقرائی که شاید در مرحلهء مقدمهء شناخت می تواند کاربرد داشته باشد )، تنها، ما را از فاصله گرفتن از منظر، و دیدن کل پدیده، باز می دارد.

 با چنین نگرشی، نه تنها بررسی مقولهء رابطهء ادبیات با سیاست، ممکن نیست، که بررسی، و ساختار بندی ِ هیچ مقولهء دیگری نیز امکانپذیر  نیست! بنا بر این، ما پیش از اینکه بخواهیم به بحث اصلی وارد شویم، لازم است روش و شیوهء خویش را، در تبیین اینگونه مسائل نظری، مشخص کرده، شرح دهیم.

 مبنای حرکت ما، در پدیدار شناسی مقولات معنوی، بر خلاف نگرش ذهنی، مبانی مادی شکل دهی هر پدیده و بررسی آن بر بستر مادی همان پدیده است. پس درهمین ابتدا، حساب خود را از تمامی نحله های فکری که ماهیت هر پدیده را در استقراء آن، و بررسی مجرد آن در فضای لامکان، می جویند، جدا می کنیم.

 دلیلمان نیز، برای رجعت به مبانی مادی، این است که معنویت را در مرحلهء فعلیت یافتن ، غیر قابل تفکیک از وجود مادی می دانیم. اگر چه عنصر معنوی، به عنوان حاصل یک فعالیت، شیئی یت مستقل یافته، خود حیات مستقل می یابد، اما همین شیئی یت استقلال یافته، بدون درک ملزوماتی که وجود آن را ایجاب کرده، قابل درک نیست! جالب تر اینکه بگویم همین استقلال مفهومی نیز، به محض اینکه در بده - بستان روابط انسانی قرار می گیرد، از حوزهء معنویت صِرف خارج شده، به عنصری مادی، در حوزهء عمل اجتماعی تبدیل می شود.

 نکته دوم در این شیوهء نگرش، تمیز انسان مجرد، از انسان مشخص ، است! یعنی چه ؟ ؛

انسان مجرد، انسانی ست که بنابر درک هر یک از ما، می تواند در ذهنمان دارای حیات مستقل بوده، شامل تعریفی خاص شود. تعداد این درک کلی از انسان، می تواند به تعداد آدمهائی باشد که بر روی کرهء زمین زندگی می کنند! به زبان ساده تر، هر کدام از ما تعریفی ذهنی، یا برداشتی شخصی از مفهوم انسان داریم، که بسیار می تواند متکثر شده ، هیچ قرابتی با مفاهیم تعریف شده در اذهان دیگر نداشته باشد ( نگاه ادیان به انسان از این مقوله است )

 اما انسان مشخص! همان است که در یک نظام مشخص اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی می زیید، دارای هویت مشخص است، جایگاه اجتماعی و طبقاتی دارد. سن و سالش مشخص است، مسئولیتها و امکاناتش روشن است و در یک تعریف بیولوژیک و فیزیولوژیک، وجود خارجی دارد !!

 نکته سوم این است که، روش ما متکی بر  درک انسان، به عنوان موجودی دوسویه، یعنی متکی بر غرایز از یکسو، و متکی بر تفکر، از سوی دیگر است. منشاء غریزهء او ، حیات ِ حیوانی و جسمانی، و منشاء تفکر او را، حیات اجتماعی، می دانیم. بنابراین، انسان مورد نظر ما، موجودی مادی، مشخص، دارای نیازهای غریزی و متفکر است، که  وجه تمایز او از حیوان، حیات اجتماعی ست، که این حیات اجتماعی، البته بدنبال خود، تفکر، تعقل، اخلاق، معنویت و مفهوم انسانیت را، ایجاب و توجیه می کند.

 با علم به نکات مذکور، اکنون می توان به صراحت گفت؛ جنس مفاهیم سیاست و ادبیات نیز، همانند خود انسان، دو سویه است! یعنی از یکسو به درک حیات اجتماعی وی باز می گردد و از سوی دیگر به حیات طبیعی وی و نظر به عدم تفکیک این دو مقوله در متدولوژی مذکور، هر دو مفهوم ( سیاست و ادبیات )، در پی پاسخ به هر دوسویه این پدیده ( حیات طبیعی و اجتماعی - احساسات و روابط )، یعنی انسان ( به عنوان یک موجود مشخص ) هستند.

 با این مقدمه، و شناخت تلخیص شدهء شیوهء نگرش ِ متکی بر دیالکتیک، اکنون راحت تر می توان به تبیین رابطهء سیاست و ادبیات پرداخت.

 از یک منظر کلی، هر نوع نگاه نوشتاری که حامل معرفتی حسی، تصویری، اخلاقی، معنوی و اجتماعی ( جدا از کالبد آن (( نوع ِ ادبی )) ) باشد، یک نگاه ادبی ست و آن نوشتار در زیر مجموعهء مفهوم کلی ادبیات قرار می گیرد.

 یک محصول ادبی، نتیجهء تأمل، تفکر، تعمق، تعقل، تجزیه و تحلیل و استنتاج، بر اساس یک روش مشخص است، که خود ِ این روش و شیوهء نگرش، برخاسته از یک جهان بینی معلوم و مشخص است.

 بنابراین، در همین ابتدا باید گفت، محصول ادبی، حاصل فعالیت دماغی انسان و برگرفته از دو جهان حسی ( درونی و بر مبنای غریزی، یا به تعبیری، کارکرد سازمان یافتهء اندامها و بافت عصبی و ساختار هورمونیک، که حیات حیوانی را معنا می دهد ) و اجتماعی  ( بیرونی و اجتماعی، که حیات انسانی را شکل می بخشد ) اوست، که بصورت نوشته، عینیت می یابد. این عینیت و شیئی یت، منعکس کنندهء همان جهان بینی ای است که ذکر آن رفت و در هر شکلی، شکل یافته باشد، در ماهیت، حامل ِ یک نگرش خاص به جهان پیرامون و انسان و هستی طبیعی و اجتماعی اوست.

فعالیت ادبی، شباهت بسیاری به فعالیت معده، در رابطه با غذائی که به آن وارد می شود، دارد! یک ادیب، همانند معده ای عمل می کند که مواد غذائی ( مواد اولیه ) را جذب، آنها را با آنزیمها و اسید در آمیخته ( عمل قیاس و تطابق حسی )، تجزیه ( تعقل و  تفکر و تأمل ) می کند، مواد هضم شده ( محصولات شخصی و  محصول ادبی یا واقعیات بازیافت شده ) را به جریان خون ( اجتماع ) وارد می کند. حال اگر این سیستم ( نظام ) با مشکلی روبرو باشد، زوائد ( مدفوع  ) را دفع نکرده، یا عمل جذب مجدد، صورت نپذیرد، و چرخه کامل نباشد، حاصل کار، مطلوب بدن ( جامعه ) نخواهد بود!!!

 با چنین نگرشی می توان دریافت که چرا ادبیات، بصورت محصول ادبی، گونه گون و متفاوت است و از سوی دیگر، می تواند دارای خلوص  و یا ناخالصی بوده، در شکل و محتوی، متناقض باشد! یا برعکس، در یک طرح واقع بینانه، حاصل کارکرد منظم برگزیدن مادهء خام، گزینش عناصر مطابق با حقیقت، درآمیختن این عناصر، و در طی یک فرآیند برنامه ریزی شده، محصولی مشخص، از یک کار مشخص دماغی باشد

 بر اساس آنچه آمد، این انتظار که محصولات ادبی، در یک ساختار متناقض اجتماعی، و یک ساختار متعارض طبیعی، تبلوری همسان داشته باشند، البته که انتظاری دور از واقع است! 

 آنچه به عنوان فعالیت ادبی برنامه ریزی شده آمد ، البته که ایده آل است و به عنوان یک طرح علمی باید مدنظر هنروران قرار گیرد، اما این ایده آل، همانند بسیاری از آرمانهای دیگر، فاصله ای عمیق با واقعیت موجود دارد. در واقع، یک راهبرد ادبی ست، که عالی ترین تفکر، در یک جهان بینی علمی، قادر به خلق آن است و تا انسان از نظام اجتماعی پر تناقض کنونی رهائی نیابد، بجز درانگشت شمارانی خود آگاه، قابل حصول نیست. ولی آنچه واقعیت دارد، همان است که در بخش آخر گفتار اخیر بدان اشاره رفت. یعنی گونه گونی همراه با تناقض !

 در چنین شرائطی، ادبیات بمثابه محصول ادبی، دقیقا آئینه همان تعارضات و تناقضاتی ست که یک سیاست کلی حاکم بر جامعه، ایجاب و توجیه می کند. این بدان معنا نیست که لزوما، محصول ادبی، نقد موجودیت سیاست حاکم است، که همچنین، در راستای آنچه هست، می تواند شکل یافته، تعارضی با واقعیت سیاسی نداشته باشد.

قطعا چنین رابطه ای، هم می تواند مستقیم باشد، هم غیر مستقیم. این تاثیر حتی می تواند به لحاظ زمانی، با تاخیر همراه بوده، در پی حوادث، بوجود آید.

 همانگونه که می دانیم، سیاست بمعنای دیپلماسی، سیاست به معنای روش شناسی فرهنگی، سیاست به معنای شکل نگرش اجتماعی، سیاست به معنای یک راهبرد و مدیریت انسانی و یا ضد انسانی و سیاست حتی به معنای یک نگرش فلسفی به مساله حیات، می تواند نمود یابد و نمادهای خاص خود را خلق کند.

 

 با چنین برداشتی، ادبیات، درهمهء عرصه ها، در یک کشمکش دائمی با سیاست موجود، به عنوان یک واقعیت است. حال اینکه یک ادیب، چگونه رابطهء خود را با آن هماهنگ می کند، مساله ای است که به ساخت و بافت تفکر وی، بمثابه جهان بینی، خاستگاه اجتماعی، خواستگاه طبقاتی او، و همچنین درجهء خود آگاهی وی بر می گردد، اما در اینکه او هرگز قادر نیست، در کنار پنجره ای رو به دریا، خود را فارغ از هیاهوی جهان خارج بداند، شکی وجود ندارد!!!

در پایان، تنها می توانم بگویم که برای یک ادیب، سیاست همچون معشوقه ای ست که هر چه از او بیشتر گریزان باشد، وی بیشتر به دنبالش خواهد رفت!  این جدال، نبض درونی حیات اجتماعی ست و ادبیات را گریزی از آن نیست. پس باید  به سراغش رود و رام و آرام اش سازد! یا اینکه تن به انزوا دهد، که در آنصورت، او با دسته گلی به روی سنگ قبر، برایش، آرامش ابدی آرزو خواهد کرد!!!

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم مطالبی رو که در این وبلاگ قرار میدم براتون مفید باشه و از انتخابتون ممنونم...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اینجا همه چی درهمه و آدرس neloo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 424
بازدید دیروز : 128
بازدید هفته : 1196
بازدید ماه : 2145
بازدید کل : 99090
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب





استخاره آنلاین با قرآن کریم


تعبیر خواب






فال حافظ